زندگی روزانهی آن بخش از مردم سوریه که در مناطق خارج از تحت کنترل دولت مرکزی در داخل خاک آن کشور زندگی میکنند(چه در داخل کمپهای آوارگان و چه در مناطق شهری و روستایی)، به سوختی وابسته است که از طریق مرز ترکیه یا از مناطق تحت کنترل داعش(قاچاق یا از طریق دلالها) وارد میشود. سوخت مورد نیاز کار نانوائیها، ژنراتورهای برق درمانگاهها، ماشینآلات سنگین برای شخم زدن زمینهای زراعی، موسسات خیریهی مستقر و مایحتاج تقریبا تمامی مراکز خدماترسانی ابتدایی شهری در تمام مدت قطع چندسالهی برق در این مناطق از این راه تامین میشود.
با اینحال در جریان خبری غالب رسانهها و با استراتژی اتخاذشده توسط دستگاه تبلیغات ائتلاف ایران-اسد-روسیه؛ ساکنین باقیمانده در مناطق غیرتحت کنترل دولت به کلی از جغرافیای سوریه حذف شده و زمین سوریه عموما همچون زمینی بایر تصویر میشود که هر تانکر سوختی در آن هدفی مشروع تلقی است و حمله به آنها که تحت نام «کاروان سوختی داعش، النصره و تروریستها» انجام میشود واکنشی برنمیانگیزد.
زمانی الیجاه مغنیر، خبرنگار نزدیک به حزبالله لبنان، گفته بود یکی از اهداف اصلی این بمبارانها توسط جنگندههای روسی این است تا با ایجاد کمبود سوخت و در تنگنا قرار دادن مردم ساکن در مناطق غیردولتی، مردم ساکن را به شورش علیه حاکمان محلی یا وارد آوردن فشار روی انان وادار کنند. (همان هدفی که با محاصرههای مرگبار شهرها و ساخت قحطیهای مصنوعی توسط ارتش سوریه/نیروهای وابسته به ایران تعقیب میشود) این روش مشهور که به نام «مجازات دستهجمعی» خوانده شده (Collective Punishment) علیه کنوانسیون ژنو مصوب ۱۹۴۶ است و جنایت جنگی به شمار میرود.
در شرایط حال حاضر سوریه که مخالفان مسلح در ادلب و حلب از دهها راه مخفی و نیمهمخفی، در شب و نیمهشب نیازهای سوختی ماشینآلات جنگی خود را تامین میکنند، تانکرهایی که بدون اسکورت و حضور افراد مسلح مراقب در روز روشن بین دو نقطه مشخص در حال حرکت هستند سادهترین و غیرمرتبطترین به اهداف نظامی به شمار میآیند ولو آنکه در دستگاه تبلیغات پرسرو صدای حملهکنندگان به عنوان اهداف مشروع مطرح شوند. حتی اگر نظیر این بمبارانها بتوانند در جریان تامین سوخت مخالفان مسلح خللی ایجاد کنند، سادهاندیشانه خواهد بود که تصور شود مخالفان مسلح در صورت کمبود، اولویت نخست را به نیازهای مردم خواهند داد. همچون مابقی جنگها سهم نظامیان و شبهنظامیان همواره محفوظ است و این تنها سهم مردم عادی ساکن است که در صورت بروز کمبود پیش از همه قطع میشود.
رخداد این مسئله همچنین سنگ محکی است تا به کمک آن نشان داده شود مردمان سوری باقیمانده تا چه مقدار از خاطر جهانیان فراموش شدهاند و دغدغههای انسانی پیرامون سرنوشت آنان تا چه میزان از وجدان جمعی محو شده است. برای این مهم کافی است به اخبار رسانهها درباب حمله به کاروانهای نفتی در طی ماههای گذشته نگاهی انداخت و تعداد اشارهها به تاثیر آن حملات بر زندگی مردمان ساکن را در خبرها برشمرد.
بخش عمدهای از افکار عمومی در نتیجهی همین اطلاعرسانیهای غلط، ناآگاهانه و جهتدار حساسیت خود را در باب اصل وجودی و سرنوشت مردمان سوری باقیمانده از دست دادهاند و در سایهی همین بیتفاوتی و ناآگاهی عمومی است که ائتلاف ایران-اسد-روسیه استراتژیهای مرگبار خود را بر سر شهرها پیاده کرده و جنگندههای روس میتوانند با گریز از پاسخگویی و بدون داشتن بیم از عقوبت، هر شریان نفتی و حیاتی برای زندگی غیرنظامیان هدف بگیرند.
فیلم زیر، لحظات اولیه پس از حمله دومرحلهای جنگندههای روسی را با بمب خوشهای به کاروان تانکرهای مازوت در نزدیک روستای ترمانیین در غرب حلب در ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۶ نشان میدهد که علاوه بر رانندگان، جان دو عضو گروه داوطلب امداد شهری به نامهای هیثم الحسن و حسن برادعی را نیز گرفت