ترجمه مقاله هفته نامه نیویورکر آمریکا، به قلم رابین رایت، پیرامون اوضاع ماههای اخیر شهر حلب
«ماه گذشته در حلب، شهر تحت محاصره سوریه، چهار نوزاد در دستگاههای مخصوص نگهداری نوزادان نارس در بیمارستانی برای بقا میجنگیدند. ناگهان بمبی به بیمارستان اصابت کرد، برق و اکسیژن دستگاهها قطع شد و بچهها خفه شدند. پانزده پزشک در نامهای مشترک به اوباما مرگ نوزادان را تشریح کردند: «در حالی که برای تنفس دست و پا میزدند زندگیشان پیش از آن که شروع شود خاتمه یافت.». پزشکان در میان آخرین کسانی هستند که در منطقه شرقی حلب باقی ماندهاند. منطقهای که زمانی مرکز تجاری تاریخی شهری بود و اکنون صد هزار کودک در آن گیرافتادهاند.
به نوشته پزشکان «بچههای کوچک با آنچنان جراحتهای شدیدی به بخش اورژانس آورده میشوند که ما مجبوریم بین نجات آنهایی که شانس بیشتری دارند و آنهایی که ما تجهیزات لازم را برای کمک به آنها نداریم اولویت قائل شویم.» فقط کمی آذوقه میتواند گذر کند و به این منطقه تحت محاصره حکومت بشار اسد برسد. به گفته آنها «این که ما زنده بمانیم یا بمیریم بستگی به بالا پایین شدن تحولات جنگ دارد. پنج سال است که هر روز مرگ از آسمان بر سرمان نازل میشود، ولی حالا [با محاصره] مرگ از هر طرف به ما رو کرده است.»
بر اساس آمار بنیاد نجات کودکان، بیش از یک سوم تلفات این روزهای حلب کودکان هستند. عمران دقینش، کودکی که موهای به هم ریخته بیتلز واری داشت و هفته گذشته تصویرش دنیا را تسخیر کرده بود یکی از اینهاست. آغشته به خاک و خون، نجات یافته از زیر آوارهای بمبارانی در پنجشنبه. امدادگران او را تنها بر روی صندلی نارنجی آمبولانس نشانده بودند. ظاهر هاج و واجش آینه ضربههای روحی نسل تباه شده جنگ است. (شنبه با خبر شدیم که علی، برادر بزرگتر عمران که ده سالش بود در اثر جراحتهای ناشی از حمله کشته شده است.)
اسامه ابوالعزیز جراح عمومی ماجرای بمباران بخش نگهداری نوزادان در ماه ژوئن را اینگونه توصیف کرد «نه نوزاد را برای حفظ امنیتشان به سرعت به زیرزمین بیمارستان بردند چون که دستگاههای نگهداریشان نابود شده بود. من از سال ۲۰۱۲ در حلب مشغول فعالیت پزشکی هستم و همچنان از جادوی به دنیا آوردن کودکی جدید به این دنیا تعجب میکنم. هیچ چیزی مثل اولین نفسها و اولین گریهها نیست. نگاهِ چشمان مادر که این بار را تحمل کرده تا این انسان کوچک را به دنیا بیاورد. این لحظهها باید که لحظهی آرامش، قدردانی و شادی کامل باشد اما در سوریه حال حاضر کابوس است.»
در بیست و سوم ژوئیه که بمباران هوایی حکومت بیمارستان کودکان در حلب را مورد حمله قرار داد، ۱۱ نوزاد در دستگاههای نگهداری زنده نگهداشته میشدند. روز بعد بیمارستان دوباره مورد حمله قرار گرفت. به گزارش سیانان، سه نوزاد در اثر کمبود اکسیژن و استنشاق گرد و خاک جان دادند. این تابستان حملات هوایی و زمینی به بیمارستان آنچنان افزایش یافت که نمیشود آن را تصادفی در نظر گرفت. پانزده پزشک در نامهشان به ۴۲ حمله هوایی به تأسیسات درمانی در حلب در ماه ژوئن اشاره کردند.
مشکل جان کودکان در سوریه از همه جای دنیا بدتر است. سخنگوی یونیسف، کریس تیدی روز جمعه گفت که «مجموع ۳٫۷ میلیون کودک سوری که کمتر از پنج سال دارند چیزی به غیر از آوارگی، خشونت و سرگشتگی ندیدهاند.» تمام این کودکان بعد از ناآرامیهای گسترده که بدل به جنگ داخلی در ۲۰۱۱ شد به دنیا آمدهاند. به گفته تیدی «این تعداد حیرتانگیز و بیسابقه است.» روی هم رفته زندگی بیش از ۸ میلیون کودک، بیش از یک سوم کشوری که زمانی که درگیریها آغاز شد ۲۲ میلون نفر جمعیت داشت، حالا برای زنده ماندن وابسته به کمکهای انسانی روزانه هستند. به گزارش یونیسف در مجموع حدود ۲٫۵ میلیون کودک از سوریه فرار کردهاند. همزمان با تسخیر غرب توسط بازی پوکمون، گروه رسانهای «نیروهای انقلابی سوریه» در تلاش بودند تا تصاویر کودکان سوری که عکسهای پیکاچو را که با مداد شمعی کشیده شده و شرح «بیایید ما را نجات دهید» داشتند، پخش کنند.
مشکل این کودکان بازتاب دهندهی خطری است که آیندهی پس از جنگ در یکی از مهمترین کشورهای استراتژیک خاورمیانه را تهدید میکند. دو بنیاد سازمان ملل در گفتگو با من به این نکته اشاره کردند که کل یک نسل سوخته است. تقریباً سه میلیون کودک که معادل مجموع دانشآموزان نیویورک، لس آنجلس و دالاس است مدرسه نمیروند.
به گفته تیدی، این تابستان کودکان حلب حتی بیشتر از قبل در خطر هستند، چرا که دیگر دسترسی به آب آشامیدنی هم ندارند. کودکان جزو قربانیان گاز کلر بودند که حکومت این ماه استفاده کرد. استفان دیمیستورا، نماینده ویژه سازمان ملل در سوریه به خبرنگاران در ژنو گفت «شواهد زیادی از بمباران شیمیایی در شرق حلب وجود دارد.» او اضافه کرد «اگر این اتفاق افتاده باشد، جنایت جنگی است.»
از ۲۰۱۲ حلب به دو بخش غربی که توسط دولت کنترل میشود و بخش شرقی که در دست مخالفین است تقسیم شدهاست. نیروهای اسد توسط حملات هوایی روسیه پشتیانی میشوند. از اواسط ژوئیه جنگی که عمده شهری را که قدمتی بیش از هزارهها دارد، نابود کرده، شدت بیشتری گرفته است. روز جمعه نیروهای روسی، برای اولین بار از روی کشتیهایی که در مدیترانه بودند، موشکهای کروز شلیک کردند.
برای بچههای سوری فرار از جنگ ضمانتی برای نجات نیست. نمونه دیگری که شمایل نسل گمشده سوریه را ثبت میکند تصویر ایلان کردی در سپتامبر گذشته بود که بعد از فرار خانوادهاش از سوریه پیکر بیجانش را بر سواحل ترکیه پیدا کردند. گروههای نجات آمار دقیقی ندارند ولی بر این باورند که صدها کودک سوری زمانی که قایقهای پر ازدحامشان در مدیترانه سرنگون شد، غرق شدهاند. چند روز پیش دو دختر که یکی پنج سال و دیگری هشت ماه داشت زمانی که قایق چوبیشان واژگون شد، در مدیترانه غرق شدند و در نهایت جسدشان به سواحل لیبی رسید، اما جسد پسربچهی پنج سالهای که با آنها مسافرت میکرد پیدا نشده است. پناهجویان سوری سابقاً از مسیرهای کوتاهتر دریایی از ترکیه تا جزایر یونان استفاده میکردند ولی امسال ترکیه استفاده از مزایای این مسیر را بسیار دشوار کرده و برای همین پناهجویان راههای بلندتر و پرخطرتری از شمال آفریقا را دنبال میکنند.
آخرین آتشبس در ماه فوریه به دلیل فروپاشی مذاکرات میان حکومت اسد و مخالفان سوری از بین رفت. نشانههای کمی مبنی بر این که طرفهای مقابل این جنگی که پنج سال به درازا انجامیده در هر صورت آماده کمی مصالحه سیاسی باشند، وجود دارد. حتی اگر آنها دوباره برای آتش بس اقدام کنند، دولت اسلامی که حداقل بر یک چهارم سوریه حکومت میکند همچنان جنگ خود را به پیش میبرد.»
هفتهنامه نیویورکر، ۲۰ آگوست ۲۰۱۶ https://goo.gl/e80OE8