اگرچه در اخبار مرتبط با وقایع اخیر حلب غالبا در رسانهها از «ارتش سوریه» به عنوان نیروی مهاجم نام برده میشود، نگاهی به ترکیب نیروهای روی زمین نشان میدهد که بدنهی اصلی قوای عملکننده را نیروهای وابسته به ایران (حرکةالنجباء عراقی، حزبالله لبنان، لواء فاطمیون افغان، لواء زینبیون پاکستانی) و شبهنظامیان فلسطینی (لواء قدس) تشکیل میدهد. در حقیقت جنگ حلب بیش از آنکه نمایی از توان ارتش سوریه برای انجام عملیات سرنوشتساز باشد، بازگو کننده آن است که چگونه ایران یک ارتش درهم شکسته پس از قریب ۶ سال جنگ را با ترکیبی از شبهنظامیان خارجی جایگزین بازسازی کرده است.
بدین ترتیب آنان که روی زمین میجنگند از لحاظ عنوان و چه از لحاظ ترکیب ارتباط چندانی با ارتش منسجمی به نام ارتش سوریه که ۵ سال پیش علیه مخالفان اسد وارد عمل شد ندارند. ارتش بعث فعلی علاوه بر این شبهنظامیان خارجی، اکنون بر ستونپایهی دیگری نیز استوار است که آن را عموما جنگسالارهای محلی و گردانهای نظامی خصوصی تشکیل میدهند. معروفترین این گروهها «قوات صقور صحرا» نام دارد(عموما فعال در لاذقیه و حمص) که در میان عموم و در اخبار با عنوان ارتش سوریه شناخته میشود، اما در حقیقت یک گروه شبهنظامی خصوصی تازهتاسیس(از ۲۰۱۳) است که خود هزینههای خود را تامین میکند و به وقت لزوم از سوی ارتش سوریه پشتیبانی هوائی و توپخانهای میشود تا بتواند در کنار ارتش موازی شبهنظامی (موسوم به دفاعوطنی) عمل کند.
وضع فعلی در جنگ داخلی در حقیقت امتداد مسیری است که از سال ۲۰۱۲ بدین سو ارتش و مخالفان در جهت معکوس یکدیگر پی گرفتند(مستقل از موفقیت یا عدم موفقیت هر کدام): مخالفان از حالت گروههای کوچک، پراکنده و آشفته تلاش کردند برای جذب موثرتر کمک مالی،نظامی خارجی و همچنین کاهش آسیبپذیری به سمت شکلدهی ساختارهای واحد حرکت کنند(با تشکیل ائتلافهایی نظیر جبهه جنوب یا جیشالفتح). ارتش سوریه در مقابل تحت شرایط تحمیلی کمبود نیروی انسانی و گستردگی جبهههای جنگ از حالت یکپارچه خارج شده و به گروههای شبهنظامی خرد(نخست داخلی و به مرور زمان خارجی) وابسته شد.
عکس زیر، شبهنظامیان فلسطینی لواء قدس زیر نظر ارتش سوریه را در جریان عملیات اخیر حلب در حومه مخیم حندرات نشان میدهد. پیشتر، عمده نقش را در بندآوردن جاده کاستیلو و تکمیل محاصره از ناحیه شمالی شهر را این گروه بر عهده داشت.