اغلب اعضای وابسته به سپاه پاسداران که در سوریه میجنگند از افرادی تشکیل شدهاند که در جریان برخورد با تظاهراتهای «جنبش سبز» در مقطع زمانی سال ۸۸ حضور داشتهاند. جملات زیر، بخشی از خاطرات اعضای خانوادهی ۹ تن از کشتهشدگان ایران در جنگ سوریه است از جریان مقابلهی آنان با معترضان به نتایج انتخابات ریاست جمهوری که در رسانههای حکومتی ایران بازتاب یافتهاند:
*همسر سجاد عفتی:
«از شجاعت همسر شهیدم هرچه بگویم کم گفتهام چراکه ایشان خیلی دلیرانه در فتنه ۸۸ ایستادگی کرد و زمان عقد چشمشان به دلیل اینکه آجر خورده بود، ورم کرده بود.» (دی ۹۴ https://goo.gl/T3oUFL / https://goo.gl/EEXV4g )
*همسر احمد اعطایی
«زمان اغتشاشات فتنه سال ۸۸ اوایل ازدواجمان بود و او حدود یک ماه خانه نبود و به من هم نگفته بود کجا رفته است. زمانی که برگشت از آنجایی که دندانش آسیب دیده بود، متوجه شدم برای انجام ماموریت رفته بوده.»( اردیبهشت ۹۵، https://goo.gl/AjMvLb)
*پدر رسول خلیلی
«چند ویژگی روح او را تکمیل کرد اول مطیع ولی امر زمان بود، اطاعت و دفاع از رهبری سرلوحهاش بود، در جریان فتنه ۸۸ به مدت یک هفته در خانه پیدایشان نشد و آرام و قرار نداشت… در قضیه فتنه 88 بود که در دفاع از ولایت شب و حضور داشتند و با سایر دوستانش مشغول به خدمت بود، اینجا هم خودش را سپر ولایت قرار داد و به دفاع از حریم ولایت درگیر شد و بعد در درگیری ایشان را تنها گیر آورده بودند با آجر زدند کمرش را ناقص کردند»( تیر ۹۳ / دی ۹۴ https://goo.gl/rRH5JT / https://goo.gl/VAJQjb)
* برادر سید مهدی حسینی
«مهدی خیلی خوب بود. در سال ۸۸ هم خط شکن بود. اولین نفری که به دل دشمن زد مهدی بود. او خط شکن محلمان بود. در سوریه هم خط شکن بود. در سوریه به مهدی میگفتند «مهدی بلدیه» یا «بلدیه حما» یعنی شهردار حما. چون آنجا را مثل کف دستش بلد بود و به کارش وارد بود.(مصاحبه با برادر سید مهدی حسینی، مهر ۹۵، https://goo.gl/WjKMPi)
*سردار سپاه پیرامون صادق عدالت اکبری
«خیلیها میخواستند در فتنه ۸۸ فضای تبریز را ناآرام نشان دهند اما این دیار آرامترین شهر ایران بود. صادق اکبری و پدر وی در فتنه ۸۸ نقش مدیریت کننده ای داشتند و شهید صادق در این راه سیلی خورد و مجروح شد اما نگذاشتند تا عده ای که چشم به ناآرام کردن تبریز دوخته بودند به اهداف خود برسند.»(سردار پورجمشیدیان در مراسم چهلم صادق عدالت اکبری، خرداد ۹۵ https://goo.gl/WL9OYc)
*همسر مرتضی کریمی
«شهید کریمی گوش به زنگ بود و به محض اعلام آمادهباش به مصاف فتنهگران رفت. من آن روز همراهش بودم. به نظرم در خیابان شادمان بود که در یک موقعیت خاص، عده زیادی از فتنهگران شهید کریمی را محاصره کردند و او را از ناحیه گردن و دست به شدت مضروب کردند»(همسر مرتضی کریمی، تیر ۹۵ https://goo.gl/Sb5Whl)
*پدر مصطفی صدرزاده
«هر جا احساس خطر میکرد در صحنه حاضر میشد. در جریان فتنه سال ۸۸ در صف مقدم مدافعان انقلاب اسلامی قرار داشت و حتی تا مرز شهادت پیش رفت اما سرنوشت او چیز دیگری بود.جراحات ناشی از ضربات دشمنان انقلاب اسلامی در جریان فتنه ۸۸ یک جای سالم در بدن مصطفی نگذاشته بود»(پدر مصطفی صدرزاده، مرداد ۹۵ https://goo.gl/9zJXJs)
*پدر حسن قاسمیدانا
«در هر برخوردی که صورت میگرفت مدافع امام، رهبری و نظام بود. در فتنه ۸۸، ۲۶ ساله بود. روزی مشاهده کردم که یکی از فرمهای بسیجی خود را برداشته و بر روی میخی که به دیوار کوبیده بود آویزان میکرد. هنگامی که علت این کارش را جویا شدم گفت این لباس را آماده نگاه میدارم تا همین که رهبری امر کردند لحظهای برای دفاع از نظام در برابر فتنه گران درنگ نکرده باشم.»(پدر حسن قاسمی دانا، دی ۹۴، https://goo.gl/wdCSpz)
* برادر محمودرضا بیضایی
«در ایام فتنه ۸۸ شب و روز آرام و قرار نداشت. تمام اخبار و وقایع فتنه را رصد میکرد و در معرکه دفاع سخت از انقلاب اسلامی در ایام فتنه، چندین بار جان خود را به خطر انداخت./ محمودرضا در ایام فتنه88، غیر از اینکه در خیابان و کنار بچههای مظلوم بسیج حضور داشت، خوب هم مطالعه و رصد میکرد.»( احمدرضا بیضائی، مهر ۹۳ https://goo.gl/aw1kRL / https://goo.gl/SQ9psF)