در روزهای اخیر رسانهها و مقامات غربی بارها از استراتژی تصرف حلب شرقی تحت عناوین نابودسازی یکپارچهی شهری، کشتارجمعی و نسلکشی یاد کرده و آن را با موارد تاریخی رواندا، سربرنیتسا یا گروزنی مقایسه کردهاند.
جدا از خبر سازمان ملل دربارهی اعدام میدانی ۸۲ تن توسط نیروهای مهاجم و کشتار ماههای اخیر، آنچه وضعیت انسانی در حلب را به این درجه از هشدار رساند و آن را در ردیف نمونههای تاریخی دیگر برد، سلسله اعمالی سیستماتیک و عامدانه بود که نخست با هدف به زانو درآوردن شهر و سپس ریشهکن کردن هرآنکه در ناحیه حضور دارد پیگیری شد؛ از برپایی محاصره، ایجاد قحطی، هدفگرفتن کاروانهای امدادرسانی ورودی به شهر، از رده خارج کردن بیمارستانها و منابع حیاتی نظیر تاسیسات آب شرب شهری تا عملیات زمینی توام با بمباران فرشی و استفاده از جنگافزارهای غیرهدایتپذیر (خوشهای، سنگرشکن، آتشزا، گاز کلر) در محیط مسکونی و در نهایت در تله انداختن ساکنان در یک محدوده با شبهنظامیان خارجی آورده شده از سوی ایران و مشهور به نفرت فرقهای و شروع بمباران توپخانهای و هوائی کور ناحیه.
شدت بمبارانها در روزهای آخر زمانی که هزاران تن در محدودهای به مساحت ۲ کیلومتر مربع محاصره شده بودند، نشان داد که چگونه قوای مهاجم علیرغم اطلاع از حضور پرشمار غیرنظامیان در منطقه، به شکل عمدی طرح نابودی جمعی را پیش میبرد.
فیلم زیر که از دو بخش تشکیل شده است میتواند نمایی از ابعاد رخداد را بدست دهد: ۴۰ ثانیه اول مربوط به روز گذشته، بخشی از جمعیت ساکن حلب شرقی را بیرون آمده از خانهها و پناهگاهها برای سوار شدن به اتوبوس و ترک شهر نشان میدهد. از ثانیهی ۴۰ به بعد فیلم، شدت بمباران کور توپخانهای و هوائی همین ناحیه را ۶ روز پیش، در فاصلهی شکست مذاکرات و از سرگیری آن به فاصلهی یک روز، به تصویر میکشد که توسط دستگاه تبلیغات جنگ وابسته به ائتلاف و سپس خبرگزاری رویترز در ۱۴ دسامبر منتشر شد.