ترجمه سخنرانی مارتین لوترکینگ علیه مداخله نظامی آمریکا در ویتنام (ترجمه بخش اول: https://goo.gl/YvJLZU / بخش دوم: https://goo.gl/yKqop1 )
«شاید دشوارتر باشد، اما حداقل به همان میزان ضروری است صدای کسانی باشیم که به عنوان دشمنان ما مطرح شدهاند. چه میدانیم درباره «جبهه رهائیبخش ملی» گروهی که به شکلی غریب [برای ما] ناشناس است و ما آن را «وی سی» یا «کمونیستها» مینامیم؟ آنها درباره ایالات متحده چه فکری باید کنند وقتی درمییابند که این ما بودیم که به بیرحمی و سرکوبگری «دیم» [رئیسجمهور ویتنام جنوبی] مجوز دادیم؟ امری که کمک کرد تا آنها به عنوان یک گروه مقاومت در جنوب به وجود بیایند. آنها درباره اغماض ما نسبت به خشونتورزی چه فکر میکنند؟ امری که به اسلحه دست گرفتن آنها منتهی شد. آنها چطور میتوانند صداقت ما را باور کنند؟ وقتی که اکنون از «تجاوز از سمت شمال» دم میزنیم گویی ضرورتی جز این وجود ندارد.
آنها چطور میتوانند به ما اعتماد کنند هنگامی که ما اکنون پس از زمامداری خونین «دیم» آنها را به خشونتورزی متهم میکنیم و همزمان سلاحهای مرگبار جدید را از هر نوعی به سوی سرزمین آنها سرازیر میکنیم؟ مطمئنا باید احساسات آنها را درک کنیم، حتی اگر اعمال آنها را قابل چشمپوشی نمیدانیم. مطمئنا باید ببینیم که حتی بزرگترین اقدامات آنها در برابر نقشههای تخریب ما که با دقت کامپیوتری طراحی شدهاند به راحتی ناچیز به حساب میآیند.
وقتی که مقامات ما میدانند کمتر از ۲۵ درصد اعضای آنها کمونیست هستند و با این حال مصرانه به آنها یک نام کلی نسبت میدهند، انتظار دارید آنها چطور ما را قضاوت کنند؟ وقتی آنها میدانند آگاهیم از اینکه آنان بخشهای بزرگی از ویتنام را تحت کنترل دارند و با اینحال آماده صدور مجوز برای برگزاری انتخابات سراسری هستیم اما بدون حضور این دولت موازی سیاسی، چطور باید در مورد ما فکر کنند؟ آنها میپرسند چگونه ما میتوانیم از انتخابات آزاد صحبت کنیم وقتی مطبوعات در شهر سایگون سانسور میشوند و تحت کنترل بخش نظامی هستند. و آنها قطعا حق دارند تعجب کنند این چه نوع دولت جدید بدون آنهایی است که برنامه ریختهایم برای تشکیلاش کمک کنیم، بدون تنها حزب واقعی که درتماس واقعی با کشاورزان است. آنها اهداف سیاسی ما را به پرسش میگیرند و واقعیت وجود چارچوب صلحی را که شامل آنها نمیشود قبول ندارند. پرسشهای آنان به شکل دلهرهآوری وارد هستند. آیا کشور ما بار دیگر برنامه ریخته است که یک امر بیبنای سیاسی بسازد و بعدش با زور یک خشونت جدید آن را جا بیاندازد؟
معنای حقیقی و ارزش مهرورزی و خشونتپرهیزی اینجاست: وقتی که به ما کمک میکند تا از نقطهنظر دشمنمان ببینیم، تا سوالاتش را بشنویم و ارزیابیاش را درباره خودمان بدانیم. ممکن است از چشمانداز او به واقع ضعف پایهای وضعیت خودمان را مشاهده کنیم، و اگر بالغ باشیم، ممکن است بیاموزیم و ببالیم و از خردمندی برادرانمان که آنها را مخالفان مینامیم سود ببریم.
در مورد هانوی نیز همین صادق است. در شمال ویتنام، جایی که بمبهای ما اکنون زمینها را میکوبند و مینهایمان آبراههها را به خطر میاندازند ما با یک بدگمانی عمیق اما قابل درک روبرو هستیم. اکنون اگر بخواهیم از جانب آنان حرف بزنیم باید عدم اعتمادشان به جهان غرب و به خصوص سوءظن به نیات آمریکاییها را توضیح بدهیم. در هانوی مردانی هستند که کشورشان را در تقابل با ژاپن و فرانسه به سوی استقلال بردند، مردانی که تقاضای عضویت در مجمع کشورهای سابقالمستعمره فرانسه را کردند اما به خاطر ضعف پاریس و بیمیلی ارتشهای استعماری خیانت دیدند. این آنها بودند که نزاع دوم را علیه سلطهی فرانسه به بهایی گزاف رهبری کردند و سپس ترغیب شدند زمینهایی را که کنترل میکردند درچارچوب اقدام موقتی ژنو رها کنند. بعد از سال ۱۹۴۵، آنها شاهد بودند که ما با «دیم» نقشه چیدیم تا از برگزاری انتخاباتی که به حتم میتوانست هوشیمین را بر سر ویتنام واحد به قدرت برساند جلوگیری کنیم و آنها پی بردند که برای بار دوم بهشان خیانت شده است. وقتی از آنها میپرسیم چرا به مذاکره تن نمیدهند، این چیزها باید در نظر گرفته شود.
همچنین، این باید مد نظر قرار داده شود که رهبران «هانوی» حضور نیروهای آمریکایی در حمایت از رژیم «دیم» را به عنوان نقض اولیهی قرارداد ژنو درباره نیروهای نظامی خارجی میدانند. آنها به ما یادآوری میکنند تا زمانی که نیروهای آمریکایی دهها هزار تن را به سوی جنوب گسیل نداشتند، آنها شروع به ارسال نیروها و حتی تدارکات در شمار زیاد به جنوب نکرده بودند.
«هانوی» به یاد دارد که چگونه رهبران ما از گفتن حقیقت استقبال ویتنامیهای شمالی از صلح به ما امتناع کردند و اینکه چگونه رئیسجمهور ادعا کرد که چنین چیزی به کل وجود نداشته است در حالی که آنها برای چنین کاری آماده شده بودند. هوشیمین تماشا کرد که آمریکا دم از صلح میزند در حالی که همزمان نیروهایش را سامان میدهد. هوشیمین اکنون به حتم شایعات فزایندهی بینالمللی را دربارهی طرحهای آمریکا برای حمله به شمال شنیده است. او میداند که بمباران، موشکباران و مین کاشتن که در حال انجامش هستیم بخشی از استراتژی سنتی پیش ازحمله است. شاید تنها شوخطبعی و قوه طنزش به دادش برسد وقتی که میشنود قدرتمندترین کشور جهان صحبت از تجاوز میکند در حالی که هزاران بمب را روی ملتی فقیر و ضعیف که بیش از هشتهزار مایل با سواحلش فاصله دارد پرتاب میکند.
در این مرحله باید واضح بگویم در حالی که تلاش کردهام صدایی برای بیصدایان ویتنام باشم و استدلالات آنهایی را که دشمن خوانده میشوند درک کنم، به اندازهی هر شخص دیگری عمیقا نگران نیروهای خودمان نیز هستم. برای اینکه اینطور به ذهنم میرسد که فرستادن آنها به ویتنام تنها پروسهای وحشیانه نیست که در هرجنگی ارتشها با یکدیگر روبرو میشوند و قصد نابودی یکدیگر را میکنند. ما بدگمانی را هم به پروسه مرگ اضافه کردهایم از آنجا که آنان پس از یک مدت کوتاه باید بدانند هیچکدام از چیزهایی که ما ادعا میکنیم داریم به خاطرشان میجنگیم وجود خارجی ندارند. آنها باید بدانند که دولتشان آنها را به نزاعی بین خود ویتنامیها فرستاده است. آن باید قطعا تشخیص دهند که ما آنجا در طرف ثروتمندان و خیالجمعها ایستادهایم در حالی که برای فقرا جهنم برپا کردهایم.
این دیوانگی قطعا باید متوقف شود. ما باید اکنون آن را متوقف کنیم. من به عنوان فرزندی از خداوند و برادری از فقیران رنجدیدهی ویتنام صحبت میکنم. من از جانب آنان سخن میگویم که سرزمینشان تباه گشته است، خانههایشان ویران شده است، فرهنگشان ریشهکن شده است. من از جانب فقیران آمریکا صبحت میکنم که هزینهای دو سویه میدهند؛ در کشور خود با امیدهای برباد رفتهشان و در ویتنام با سرکردن با مرگ و فساد. من از جانب شهروند جهان سخن میگویم، جهانی که مبهوت مسیری است که ما در پیش گرفتهایم. من به عنوان یکی از کسانی حرف میزنم که به آمریکا و رهبرانش عشق میورزند؛ پیشقدم بزرگ آغاز این جنگ ما بودیم، پیشقدم متوقف ساختن آن نیز ما باید باشیم.
این پیام رهبران بودائی بزرگ ویتنام است. یکی از آنها اخیرا این جملات را نوشته است که من نقل قول میکنم:«هر روز که از این جنگ میگذرد، نفرت در سینههای ویتنامیها و سینههای آنان که به غریزهی انسانی وفادارند بیشتر میشود. آمریکائیها حتی دوستانشان را مجبور میکنند که دشمنشان بشوند. جای شگفتی است آمریکائیها، آنان که به دقت احتمالات پیروزی نظامی را محاسبه میکنند، تشخیص نمیدهند که در بُعد سیاسی و روانی دارند متحمل چه شکست عمیقی میشوند. سیمای امریکا دیگر هرگز سیمای انقلاب، آزادی و دموکراسی نخواهد بود بلکه سیمایی از خشونت و نظامیگری خواهد بود.»
اگر ادامه دهیم، جای هیچ شک و شبههای در ذهن من و ذهن جهان باقی نخواهد ماند که هیچ قصد خیری در ویتنام نداریم. اگر فورا جنگ علیه مردم ویتنام را متوقف نکنیم، دنیا چارهای نخواهد داشت جز اینکه این وضعیت را به شکل بازی وحشتناک، زشت و مرگباری ببیند که ما تصمیم گرفتهایم بازیاش کنیم. دنیا امروز از امریکا سطح بلوغی را انتظار دارد که ممکن است هنوز به آن نرسیده باشیم. دنیا از ما انتظار دارد قبول کنیم که از آغاز ماجراجوییمان در ویتنام اشتباه کردیم، که برای جان مردمان ویتنام مضر بودهایم. وضعیت از آن جنس وضعیتهایی است که باید آماده باشیم در آن به شکلی شدید از راههای کنونیمان فاصله بگیریم. برای کفارهی گناهان و خطاهایمان در ویتنام، ما باید پیشقدم شویم تا این جنگ تراژیک را متوقف کنیم.
من مایلم پنج چیز مشخص را به دولتمان برای انجام پیشنهاد دهم تا پروسه سخت و دشوار خلاصیمان از این نزاع کابوسوار آغاز شود:
۱- پایان دادن به بمبارانها در شمال و جنوب ویتنام
۲- اعلام آتشبس یکجانبه به امید اینکه این عمل فضایی را برای مذاکرات شکل دهد.
۳- برداشتن گامهای فوری برای جلوگیری از رخداد جنگهای زمینی دیگر در جنوب شرق آسیا با قطع آمادهسازی نظامیمان در تایلند و مداخلهمان در لائوس.
۴- به شکل واقعگرایانهای پذیرفتن این حقیقت که «جبهه رهائیبخش ملی» در جنوب ویتنام دارای پشتوانه مردمی قابلتوجه است و درنتیجه باید در هر مذاکرات معنادار و در هر دولت آتی ویتنام نقش داشته باشد.
۵- قرار دادن تاریخی که در آن در مطابقت با توافقنامه ژنو ۱۹۵۴، تمام نیروهای خارجی را از ویتنام بیرون ببریم. (تشویق پیوسته حضار)
بخشی از تعهد (ادامه تشویقها)، بخشی از تعهد جاریمان باید خود را در امری دیگر نشان دهد: اعطای پناهجویی به هر ویتنامی که در حکومت جدید(شامل جبهه رهائیبخش) از جانش میترسد. پس از آن ما باید هرآنچه غرامت در توانمان هست در قبال آسیبی که رساندهایم بپردازیم. ما باید کمکهای پزشکی را که به شدت مورد نیاز است تهیه ببینیم و آن را اگر لازم بود درمحل این کشور در دسترس قرار دهیم. در عینحال (تشویق حضار)، در عین حال، ما در کلیساها و کنیسهها وظیفهای ادامهدار بر عهده داریم در همانزمان که از دولتمان میخواهیم خود را از مداخلهای ننگین برکنار بدارد. اگر کشورمان در انحراف از راهش در ویتنام پافشاری کرد، ما باید همچنان به بلند کردن صداها و جانهایمان ادامه دهیم. ما باید آماده باشیم تا با انجام هر روش خلاقانهی امکانپذیری، اعمالمان را با کلماتمان درنشان دادن اعتراض هماهنگ سازیم.»
ادامه دارد…
متن سخنرانی به زبان اصلی: https://goo.gl/mN4o65