روز ۲۵ فوریه ۵ مهاجم انتحاری وابسته به هیئة تحریر الشام (با هسته النصره سابق، شاخه سوری القاعده) در دو حملهی همزمان به مرکز امنیتی حمص واقع در مرکز این شهر دستکم ۴۲ نیروی مستقر در این واحد را کشتند. در میان کشتهشدگان نام شخص سرشناسی دیده میشود که از بزرگترین متهمان شکنجه و کشتار زندانیان سوری در طول سالهای جنگ داخلی به شمار میرفت: حسن دعبول، فرمانده شاخه امنیت نظامی حمص.
دعبول با آغاز ناآرامیها در سوریه در سال ۲۰۱۱، عهدهدار سرکوب معترضان در غوطهشرقی و غربی(به طور ویژه شهرک داریا) شد، با اینحال عمده اشتهار خود را در زمانی به دست آورد که حدفاصل سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ مسئولیت واحد ۲۱۵ امنیت نظامی دمشق موسوم به «واحد مرگ» را بر عهده داشت. واحدی که با انتشار هزاران عکس از بدنهای شکنجهشده و اجساد زندانیان قحطیزدهاش توسط کارمند پزشکی قانونی این مرکز، با اسم مستعار سزار، معروفیتی جهانی یافت. (گزارشی از این واحد را ببینید در سال۲۰۱۳: https://goo.gl/VnnRFv ) در ژانویه ۲۰۱۶، پس از آنکه انفجارهای پیاپی محلههای مسکونی علوی نشین و حفاظتشدهی الزهراء و عکرمه در حمص را لرزاند، سرتیپ یاسین ضاحی مسئول امنیتی حمص از کار برکنار و دعبول جایگزین او شد تا اعتراضات علویان ساکن نسبت به نبود امنیت فرو نشیند و وی تا لحظه مرگ آن مسئولیت را برعهده داشت.
انفجار دو روز پیش حمص و مرگ دعبول اما مهمتر از همه نتیجهی اسفبار ناکارآمدی جامعه جهانی در مجازات عاملان جنایات جنگی در سوریه را به معرض نمایش میگذارد: جایگزین شدن عدالت مدرن بوسیله انتقامکشی بدوی.
زمانی که صدها گزارش سازمانهای حقوقبشری طی سالیان اخیر با بیاعتنایی مواجه شده و نهادهای اجرائی بینالمللی همچون سازمان ملل، شورای امنیت، دادگاه بینالمللی کیفری قادر به انجام وظیفه خود و متوقف کردن کشتار و شکنجه در سوریه نیستند، نتیجهی آن محدود به بیاعتباری نهادها نمیشود.
فلج شدن جامعه جهانی در حل مسئله و ناامیدی از برپایی عدالت، خلائی ایجاد کرده است که گروههایی آمادهاند تا به روش خود آن را پر کنند و اعتباری را که سازمانهای بینالمللی از دست دادهاند، بربایند و به خود اختصاص دهند. به عبارت دیگر اعتبار از دست رفته، بالقوه میتواند در اذهان بخشی از مردم محلی به حساب آنکس واریز گردد که وظیفهی عقوبت دادن عاملان جنایات را (ولو به بدویترین شکل ممکن) بر عهده گیرد. و در سوریهی امروز چه جریانی چشم طمع به کسب این اعتبار دوخته و تلاش میکند با طرح خود به عنوان داعیهدار اصلی مجازات عاملان نسلکشی غیرنظامیان اهل سنت برای خود پایگاهی اجتماعی تشکیل دهد؟ پاسخ البته جهادیسم است؛ به لجامگسیختهترین و تهاجمیترین شکل خود و در شمایل سازمانی تروریستی به نام القاعده.
نباید از یاد برد که گفتمان جهادی، و در راس آنها سلفیجهادیسم القاعده، همواره خود را به عنوان جایگزینی برای نظام مدرن غربی پیشنهاد میکند و بخش عمده عملکرد دستگاه تبلیغات آنان تلاشی پیوسته است برای اثبات ناکارآمدی نهادهای مدرن برای برپائی عدالت و لزوم بازگشتن به گذشته و احیای نهادهای سنتی مذهبی(سلفیسم).
بدین جهت مرگ دعبول، پیش از آنکه وی عدالت را به چشم ببیند، تنها نقطهی تاریکی در کارنامهی نهادهای جامعه بینالملل به حساب نمیآید بلکه فراتر از آن ضایعهای است بر پیکرهی کوششهای ائتلاف بینالمللی جهت مقابله با تروریسم به رهبری آمریکا. ائتلافی که با بیتوجهی به ریشههای اجتماعی جذب نیرو توسط جهادیها و لزوم از کار انداختن عوامل تسهیل کنندهی آن، یک جهادی را به ضرب موشک پهپادها میکشد در همان حال که با نادیده انگاشتن استمرار جنایات دولتی در مقیاس صنعتی و رها کردن جنایتکاران جنگی زمینهی جذب دهها عضو بالقوه جدید محلی را برای گروههای تروریستی فراهم میآورد.
در نهایت مرگ حسن دعبول، او را از کمند عدالت رهاند و نامش را وارد لیست بلندبالایی از متهمین ارتکاب جنایات جنگی در سوریه کرد که پیش از حسابرسی و ایستادن در برابر دادگاه از میان رفتند؛ از آصف شوکت تا سردار حسین همدانی. این حقیقت است؛ گرچه این واقعیت را انکار نخواهد کرد که هرچند «راینهارد هایدریش»ها مردهاند، هیتلر هنوز زنده است.
ماه: فوریه 2017
«کلاه سفیدها»؛ برنده جایزه اسکار بهترین مستند سال
فیلم مستند «کلاه سفیدها White Helmets» به کارگردانی اورلان ون اینزیدل که به روایت فعالیت گروه داوطلب امداد شهری سوریه در نجات جان غیرنظامیان زیر بمبارانهای شهری میپردازد،جایزهی بهترین فیلم مستند را در مراسم اسکار دریافت کرد.( https://goo.gl/8P7cCf )
*تیزر تبلیغاتی فیلم
روایت تجاوز در زندانهای اسد
«وقتی ندا را در خانهای امن در جنوب ترکیه ملاقات کردم برای چند ماهی بود که از زندان بیرون آمده بود اما هنوز واکنشهای یک زندانی را داشت؛ مثل کسی که خودش را کنجی مچاله کند و صورت و بدنش را در برابر ضربه محافظت کند. حرکات ناگهانی او را از جا میپراند. به صورت متناوب در خیالاتش غرق میشد و برای چند دقیقه ساکت میماند یا اینکه اشکهایش سرازیر میشد.
ریزنقش بود، لاغرتر از زمانی که وارد زندان شده بود و همین باورش را برای من سخت میکرد که کسی بتواند چنین کسی را با باتوم یا شلاق بزند. طوری به نظر میآمد که گویی اگر به او دست بزنی میشکند. بدنش سایز یک بچه ۱۲ ساله بود؛ نه سینهای، نه باسن برآمدهای و شانههایش گویی تنها به قدری بودند که اسکلت بدنش را نگه دارند. یک حجاب به رنگ بنفش کمرنگ سر کرده بود و یک سوئیشرت تنگ قرمز پوشیده بود. تضاد رنگها طوری به نظر میرسید که بچهسالی اش را برجسته میکرد. وقتی اولین بار هم را دیدیم، دستش را که به هنگام اولین برخورد لمس کردم میلرزید. شکسته و آسیبپذیر مینمود.از کلمهی «تجاوز» استفاده نمیکرد. داستانش را بریده بریده تعریف کرد. اما بعد از اینکه مدتی ساکت نشست، چهرهاش به هزار احساس تغییر کرد؛ غم، رنج، بعد سیل سنگین خاطرات و سرانجام احساس تنفر شدید.
از روزی تعریف کرد که زندانی مردی را داخل آورده بودند و او را مجبور کرده بودند صحنهی دخول از پشت به زندانی را تماشا کند. وقتی حرف میزد، صدایش آرام بود و دستانش را به طور مکانیکی باز و بسته میکرد و به بند کولهپشتیاش چنگ میزد. شروع کرد به گریه کردن. گریهای که به سرعت به هقهقی سرد افتاد:
«چیزهایی که من دیدم… چیزهایی که من دیدم» آب دهانش بیرون ریخت.
«غیرقابل تحمل است چیزهایی را که دیدم بشود توضیح داد… نمیتوانم فراموش کنم… من یک زندانی را وقتی داشت مورد تجاوز واقع میشد دیدم… یک مرد در حالی که داشت به او تجاوز میشد … شنیدم… دیدمش… میدانید چجور است شنیدن صدای مردی که دارد گریه میکند؟»
یکدفعه از روی صندلی که نشسته بود بلند شد، یک دستش را جلوی دهنش گرفت و دوید به سمت دستشویی. شیر آب را باز کرد و شروع کردن بالا آوردن»
*از کتاب«پیغامهائی از سوریه؛ صبح روزی که به سراغ ما آمدند»(انتشارات لیورایت، ۲۰۱۶، فصل دوم، صص ۶۴-۶۶)، نوشتهی جنین دیجیووانی؛ خبرنگار، گزارشگر جنگ بوسنی، سردبیر فعلی بخش خاورمیانه نشریه نیوزویک آمریکا و مشاور کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در امور سوریه. کتاب، حاصل مشاهدات او از جریان سفرهای متعددش در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ به سوریه (بخش دولتی و مخالفان) و کشورهای هممرز است.
راست افراطی و دوگانهی داعش/اسد
بخشی از کنفرانس خبری مارین لوپن، رهبر جناح راست افراطی فرانسه (جبهه ملی) و کاندیدای پیشتاز نظرسنجیها در دور اول انتخابات ریاستجمهوری، در جریان سفر به بیروت، لبنان، ۲۰ فوریه ۲۰۱۷
مرگ ویتالی چورکین؛ مرد کلیدی روسیه در پرونده سوریه
روز گذشته ویتالی چورکین، نماینده دائم روسیه در سازمان ملل و شورای امنیت، در نیویورک درگذشت تا پرونده یکی از سرشناسترین بازیگران بینالمللی جنگ داخلی سوریه بسته شود.
وی طی تمام سالیان گذشته از ۲۰۱۱ بدین سو، به نمایندگی از روسیه تلاشهای جهانی برای توقف خونریزی در سوریه را به شکست کشانید، ۶ بار طرح کشورهای غربی را در صحن علنی شورای امنیت وتو کرد و دهها طرح مرتبط با بررسی وضعیت حقوق بشر و مجازات عاملان و آمران جنایات جنگی در سوریه را در سازمان ملل مسدود ساخت، تغییر داد و از جریان مباحثات خارج کرد.
از اولین وتوی او در جلسه شورای امنیت در اکتبر سال انقلاب سوریه، زمانی که شمار مرگها روی عدد ۵ هزار ایستاده بود تا اکنون که این رقم از ۴۰۰ هزار تن عبور کرده است، نام او مترادفی بود برای شکست تلاشها جهت پایان دادن به بحران سوریه.
عکس، او را ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۲ به هنگام جلسه سومین وتوی روسیه در شورای امنیت علیه مداخله در سوریه، به هنگام دست دادن با بشار جعفری نماینده سوریه در سازمان ملل نشان میدهد.
«سلاخخانهی انسانی» در دمشق؛ در قلب بحران سوریه
ترجمه مقاله موضع رسمی روزنامه لوموند فرانسه دربارهی گزارش اخیر سازمان عفو بینالملل
«از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵، تعداد ۱۳ هزار نفر که اکثریت آنان را غیرنظامیان تشکیل میدادند در زندانی در شمال دمشق به دار کشیده شدهاند. در همین حال، در همین تشکیلات و در زندان صیدنایا، هزاران تن دیگر زیر ضربه، تحت شکنجه یا بر اثر گرسنگی، تشنگی، بیماری و ضعف بنیوی جان باختند.
در گزارشی که اوایل هفته منتشر شد، سازمان عفو بینالملل به دقت و با جزئیات طرز کار این ماشین مرگ که نامش رژیم بشار اسد است را توصیف میکند(کسی که بعضی نمایندگان فرانسه خیلی دوست دارند او را ملاقات کنند). ناراحتکنندهترین وجه این اتفاق آن است که این خبر کسی را شگفتزده نمیکند، یا به زحمت مخاطب را متعجب میسازد. و وحشتناکترین وجه این گزارش آن است که شواهدی را که[پیش از این] در جاهای دیگر جمعآوری شدهاند تقویت و تائید میکند. حتی در چشم تاریخ منطقهای به نگرانکنندگی خاورمیانه، خشونت رژیم دمشق علیه مردم خودش بیهمتا مانده است.
این خشونت در دل بحران سوریه در جریان است و دستکم به همان اندازهی حضور ایلوتبار جهادیهای القاعده و یا تشکیلات دولت اسلامی در آن کشور مطرح است. وحشیگری این رژیم جزئی ماهوی از این تراژدی است و محال ممکن است بتوان بر عذر و توجیههای تازهتراشیده چشم بست که در وقاحت تا آنجا پیش رفتهاند که میگویند «بالاخره باید با [رژیم] کار کرد» چون «الترناتیو بدتر خواهد بود»، یا استدلالاتی از این دست که به نام «واقعگرائی» مطرح میشوند.اما چگونه باید با رژیمی رفتار کرد که دهها هزار تن از هممیهنانش را کشتار کرده است؟ و چگونه آینده سوریه را با بشار اسد میتوان تصور کرد؟ تنها سوریها میتوانند به این پرسشها پاسخ گویند.
«سیاست نسلکشی»
در [زندان] صیدنایا هر هفته گروهی که شمارشان تا ۵۰ تن میرسیده است در دل شب از سلولهایشان خارج شده، در حالی که به زحمت توسط یک قاضی حرفهایشان شنیده شده، کتک خورده به پای چوبه دار فرستاده میشدند. بعضی اوقات جوانان شکنجهشده سبکتر از آن بودند که بالای دار جان دهند، پس توسط نگهبانان از زیر کشیده میشدند تا گردنشان از پشت بشکند. برای توصیف «سلاخخانهی انسانی» عفو بینالملل شواهدی را از قریب یکصد تن از افراد، نگهبانان، پزشکان و زندانیان سابق جمعآوری کرده است.
این سازمان از کمپینی صحبت میکند که توسط عالیترین مقامات این دیکتاتوری سازمان داده شده است. ماشین مرگ صیدنایا پرونده «سزار» را به یاد میآورد. در سال ۲۰۱۴، این عکاس رسمی آرشیوی شامل ۵۰ هزار عکس از زندانیانی را از سوریه خارج کرد که بر اثر گرسنگی، بیماری یا شکنجه در سیاهچالههای اسد مرده بودند.
این هزاران سوری که زندگیشان اینچنین درهمکوبیده شده است چه کسانی هستند؟ عفو بینالملل «سیاست نسلکشی» را که به منظور از ریشه درآوردن کوچکترین مخالفت انجام میشود تقبیح کرده است. این قانون این رژیم است. این رژیم هیچ مخالفی را نمیتواند تحمل کند مگر اسلامگرایی به افراطیترین شکل ممکن را. اسلامگرایی افراطی که حیات رژیم را توجیه میکند. رژیمی که در داخل، همچون در خارج کشور، خود را به عنوان سپر آخر دفاعی در برابر وحشیگری جهادیها معرفی میکند. دو طرف در نقطهی وحشیگری به هم میرسند و این است روایت مصیبت سوریه؛ روایت همدستی در ارتکاب جنایت در مقیاس عظیم.
رژیم و متحدین روس و ایرانیاش، که تا آن را به تمامی در بغل حمایت گرفتهاند، به تکذیب روی خواهند آورد. مذاکرات بینالمللی با محوریت سوریه باید از ۲۰ فوریه در ژنو تحت نظارت سازمان ملل از سر گرفته شود و دبیرکل سازمان، آنتونیو گوترش، گفته است که از سند عفو بینالملل وحشتزده شده است.
کمترین کاری که سازمان ملل میتواند بکند این است که دستور یک تحقیق مستقل را درباره بازداشتگاهها در سوریه صادر کند.»
منبع: لوموند، ۹ فوریه ۲۰۱۷
https://goo.gl/6UVR5E
فرجام آوارگان حلب شرقی؛ یک ماه پس از «آزادسازی» شهر بدست ائتلاف ایران-اسد-روسیه
طی فاز آخر حملهی ائتلاف ایران-اسد-روسیه به حلب شرقی و پس از توافق برای تخلیه، در یکی از بزرگترین کوچهای اجباری جنگ داخلی قریب ۴۰ هزار ساکن باقیمانده این شهر بیرون ریخته شدند.
از این عده شماری به ادلب و شماری به حومه غربی استان حلب، نواحی تحت کنترل مخالفان اسد، رفتند و در این مناطق سرگردان شدند.
فیلم زیر با زیرنویس فارسی، اوضاع یکی از کمپهای ساکنان سابق حلب شرقی را یک ماه پس از ورود به حومه غربی استان نشان میدهد.
پس از اصابت موشک ارتش سوریه به یک منزل مسکونی، کلاهسفیدها(گروه داوطلب امداد شهری) کودکی…
پس از اصابت موشک ارتش سوریه به یک منزل مسکونی، کلاهسفیدها(گروه داوطلب امداد شهری) کودکی را که زیر آوار دفن شده است زنده بیرون میکشند، دمشق، محله تشرین، دیروز ۱۹ فوریه ۲۰۱۷
جواد ظریف و حمایت ایران از حکومت بشار اسد
فیلم با زیرنویس فارسی از مصاحبهی کریستین امانپور خبرنگار شبکه CNN آمریکا با جواد ظریف، وزیر خارجه، درباره نقش ایران در حمایت از بمبارانهای شیمیائی و جنایات جنگی در سوریه، ۱۷ فوریه ۲۰۱۶
سوریه؛ رتبه نخست بدترین وضع آزادیهای مدنی و حقوق سیاسی در جهان
از متن گزارش سال ۲۰۱۷ بنیاد «خانهی آزادی»:
«درحالیکه جهان دموکراتیک در طول سال گذشته کنار ایستاده بود، ائتلافی متشکل از دیکتاتورهای سرکوبگر حلب و دیگر شهرهای سوریه را که در آنها مخالفان رئیسجمهور بشار اسد پایگاه یافته بودند زیر باران بمب و موشک گرفتند. اسد به یاری کمک حیاتی روسیه، ایران و شبهنظامیان شیعی از ملیتهای مختلف که توسط ایران آرایش داده شده بودند، به وضوح ابتکار عمل را در جنگ داخلی ۵ ساله در دست گرفت؛ در جنگی که خشونت فزایندهاش صدها هزار تن را کشته و میلیونها تن را آواره کرده است.
ائتلاف به رهبری آمریکا مواضع گروه شبهنظامی داعش را در شرق هدف قرار داد، اما اتحاد وفادار به اسد را بدون اینکه برایشان مزاحمتی ایجاد کند رها کرد. اتحادی که زور نظامیاش را علیه غیرنظامیان و شورشیان غیرداعشی به کار گرفته بود.»
متن کامل گزارش، فوریه ۲۰۱۷: https://goo.gl/uFf9IC