«وقتی ندا را در خانهای امن در جنوب ترکیه ملاقات کردم برای چند ماهی بود که از زندان بیرون آمده بود اما هنوز واکنشهای یک زندانی را داشت؛ مثل کسی که خودش را کنجی مچاله کند و صورت و بدنش را در برابر ضربه محافظت کند. حرکات ناگهانی او را از جا میپراند. به صورت متناوب در خیالاتش غرق میشد و برای چند دقیقه ساکت میماند یا اینکه اشکهایش سرازیر میشد.
ریزنقش بود، لاغرتر از زمانی که وارد زندان شده بود و همین باورش را برای من سخت میکرد که کسی بتواند چنین کسی را با باتوم یا شلاق بزند. طوری به نظر میآمد که گویی اگر به او دست بزنی میشکند. بدنش سایز یک بچه ۱۲ ساله بود؛ نه سینهای، نه باسن برآمدهای و شانههایش گویی تنها به قدری بودند که اسکلت بدنش را نگه دارند. یک حجاب به رنگ بنفش کمرنگ سر کرده بود و یک سوئیشرت تنگ قرمز پوشیده بود. تضاد رنگها طوری به نظر میرسید که بچهسالی اش را برجسته میکرد. وقتی اولین بار هم را دیدیم، دستش را که به هنگام اولین برخورد لمس کردم میلرزید. شکسته و آسیبپذیر مینمود.از کلمهی «تجاوز» استفاده نمیکرد. داستانش را بریده بریده تعریف کرد. اما بعد از اینکه مدتی ساکت نشست، چهرهاش به هزار احساس تغییر کرد؛ غم، رنج، بعد سیل سنگین خاطرات و سرانجام احساس تنفر شدید.
از روزی تعریف کرد که زندانی مردی را داخل آورده بودند و او را مجبور کرده بودند صحنهی دخول از پشت به زندانی را تماشا کند. وقتی حرف میزد، صدایش آرام بود و دستانش را به طور مکانیکی باز و بسته میکرد و به بند کولهپشتیاش چنگ میزد. شروع کرد به گریه کردن. گریهای که به سرعت به هقهقی سرد افتاد:
«چیزهایی که من دیدم… چیزهایی که من دیدم» آب دهانش بیرون ریخت.
«غیرقابل تحمل است چیزهایی را که دیدم بشود توضیح داد… نمیتوانم فراموش کنم… من یک زندانی را وقتی داشت مورد تجاوز واقع میشد دیدم… یک مرد در حالی که داشت به او تجاوز میشد … شنیدم… دیدمش… میدانید چجور است شنیدن صدای مردی که دارد گریه میکند؟»
یکدفعه از روی صندلی که نشسته بود بلند شد، یک دستش را جلوی دهنش گرفت و دوید به سمت دستشویی. شیر آب را باز کرد و شروع کردن بالا آوردن»
*از کتاب«پیغامهائی از سوریه؛ صبح روزی که به سراغ ما آمدند»(انتشارات لیورایت، ۲۰۱۶، فصل دوم، صص ۶۴-۶۶)، نوشتهی جنین دیجیووانی؛ خبرنگار، گزارشگر جنگ بوسنی، سردبیر فعلی بخش خاورمیانه نشریه نیوزویک آمریکا و مشاور کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در امور سوریه. کتاب، حاصل مشاهدات او از جریان سفرهای متعددش در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ به سوریه (بخش دولتی و مخالفان) و کشورهای هممرز است.