حمله شیمیائی به خانشیخون گرچه از منظر تلفات و نوع گاز به کار رفته موردی متفاوت در سلسله حملات شیمیائی ماههای اخیر ارتش سوریه علیه شهرهای تحت کنترل مخالفان به شمار میرود، با این حال همچنان حلقهای است در زنجیره حملات شیمیائی ارتش سوریه که از آگوست ۲۰۱۳ بدین سو آغاز شد و تنها در ماه گذشته با سه مورد دیگر حمله با گاز کلر پی گرفته شده بود.
در این میان و در تاریخ چهار سالهی این گونه حملات در سوریه، عملیات تصرف حلب شرقی توسط ائتلاف ایران-اسد-روسیه با بهرهگیری سیستماتیک از گاز نقطه عطفی را در جریان عادیسازی این دست حملات شیمیائی رقم زد و وتوی روسیه در شورای امنیت در مقابل محکوم کردن این حملات در شورای امنیت در ماه فوریه نقطهای بود که خیال ارتش اسد را بار دیگر از نبود سیستمی بازدارنده و عقوبت احتمالی راحت ساخت و چراغ سبز حملات آتی را صادر کرد.
به عبارت دیگر همچنان که بارها گفته شده است مستقل از شمار مصدومین این گونه حملات، آنچه استفاده از جنگافزارهای شیمیائی را به تابو بدل کرده و جوامع بینالمللی و نهادهای قانونگزاری را طی یک قرن اخیر به سمت وضع قوانین ممنوعیت آنها سوق داده است نه فقط ماهیت این سلاحهای کشتار جمعی و طفره برای جلوگیری از مرگ غیرنظامیان، که فراتر از آن، تلاش برای ممانعت از عادیسازی استفاده از آنها در منازعات است. امری که اکنون با تکیهی دیکتاتوری شیمیائی چون بشار اسد در راس قدرت و وجود چتر حمایتی ایران و روسیه در پشت سر او درهمشکسته است.
قطعه فیلم کوتاه زیر، با زیرنویس فارسی، که توسط سازمان جهانی دیدبان حقوق بشر (HRW) دربارهی استفاده از گاز کلر توسط نیروهای ارتش سوریه در جریان تصرف حلب شرقی در ماه فوریه امسال منتشر شده است نشان میدهد که چگونه حملات شیمیائی با سیلندرهای گاز کلر در هماهنگی با پیشروی زمینی نیروهای وابسته به ایران و ارتش سوریه بوده است. در آن ۸ حملهی شیمیائی ثبتشده توسط این سازمان در فاز نهایی عملیات نیروهای ائتلاف ایران-سوریه و روسیه برای تصرف حلب شرقی، ۹ تن(شامل ۴ کودک) بر اثر استنشاق گاز کلر کشته و قریب ۲۰۰ تن مصدوم شدند. (متن کامل گزارش: https://goo.gl/BIiTXX )
در نتیجه همچنان که این ویدئو نشان میدهد و در نگاهی کلی، حملات شیمیائی در سوریه نه امری ایزوله و اتفاقی که امری نظاممند و هدفمند است که به دلایل مختلف و متعدد همچون تسهیل حرکت نیروهای نظامی روی زمین یا ارعاب غیرنظامیان و به کارگیری اهرمی برای متروکه ساختن شهرهای تحت کنترل مخالفان و کوچ دادن ساکنان آن به کار گرفته میشود. این دلایل ممکن است برخلاف قوانین بینالمللی جنگی به شمار آیند یا ضدانسانی تلقی شوند، با این حال برای حکومتی چون حزب بعث بخشی از سازو کاری به شمار میروند که در نبود مکانیزمهای بازدارنده بینالمللی میتواند آنان را همچنان در راس قدرت نگاه دارد. ساز و کاری که تا کنون قریب نیم میلیون تن را به کام مرگ فرستاده و بیش از ۱۲ میلیون سوری را آواره کرده است.