در ساعات ابتدایی پس از حمله شیمیائی به خان شیخون در ادلب و در میان انزجار و واکنشهای جهانی، مقامهای رسمی ایران که غالبا در اینگونه موارد طی جنگ داخلی سوریه مخالفان مسلح را متهم میکنند، به محکوم کردن کلی ماجرا «فارغ از عامل آن» بسنده کردند. این امتناع که در نگاه نخست جلب توجه میکرد، تعبیر به اقرار غیرمستقیم یا دستکم ظن تهران مبنی بر دست داشتن حکومت سوریه در حمله شد. مسئلهای که ممکن است غریب بنماید؛ مگر برای شماری که از جغرافیای جنگ در جریان در شمال استان حماه و محل حضور فعلی نیروهای وابسته به ایران مطلع باشند.
به عبارت دیگر، در جایگاه مقامهای رسمی ایرانی، نفس متهم کردن مخالفان مسلح به استفاده از سلاح شیمیایی دشوار بوده است با این اطلاع اولیه که حمله شیمیائی در پوشش حمایت از نیروهای زمینی وابسته به ایران، حزبالله لبنان و ارتش سوریه و در چند کیلومتری پشت جبهه مقابل آنان رخ داده است.
در سه هفته اخیر دستکم ۲۰ تن از نیروهای رسمی سپاه پاسداران و افغانهای تیپ فاطمیون در درگیریهای استان حماه کشته شدهاند. (لیست و تصاویر آنان را در انتهای مطلب ببینید. در این میان جسد حیدر جنتی عضو سپاه پاسداران در دست مخالفان مسلح به جا مانده است در نزدیکی ایست بازرسی الترابیع، تصویری از آن را اینجا ببینید: هشدار دارای محتوای دلخراش https://goo.gl/iunWwn )
درگیریها در این نقطه پس از آن شروع شد که مخالفان مسلح (شامل زیرشاخههای ارتش آزاد و ائتلاف هیئت تحریر الشام شامل النصره سابق) در شمالیترین بخش استان حماه عمیاتی ناگهانی را آغاز کردند و تقریبا با سرعتی قابل توجه تا ۳ کیلومتری شهر حما پیشآمدند تا آنکه با ورود نیروهای وابسته به ایران متوقف شده و روستاهای منطقه در حومه خطاب، کرناز، بریج و معردس به «پینگپنگ» تصرف و بازپسگیری طرفین بدل شد.(در نتیجه گزارهای که در روزهای اخیر پیرامون توجیه حمله شیمیائی گفته شده است با این مضمون که «بشار اسد در جنگ دست بالا را داشته» ناصحیح است).
نکتهای که این درگیریها را به حملهی شیمیایی مرتبط میکند آن است که ناحیه درگیریها از لحاظ زمینی در همجواری خانشیخون در جنوبیترین بخش استان ادلب قرار دارد. در واقع همانگونه که از روی نقشه ملاحظه میشود، فاصله تقریبی مکان حمله شیمیایی در خان شیخون از مکان حضور نیروهای وابسته به ایران و ارتش سوریه در شمال حماه حدود ۱۸ تا ۳۵ کیلومتر است.
هدف قرار دادن عقبهی مسکونی جبهه مقابل، که بخشی از روش حزب بعث (در سوریه یا عراق) و صدام حسین به شمار میآید و ایرانیان آن را با بمبارانهای شهری در جریان جنگ ایران و عراق به خاطر دارند، روشی شناختهشده است که عموما برای از هم پاشاندن روحیهی جبهه روبرو و اعمال اهرم فشار بر روی نظامیان مقابل (با گرفتن تلفات از غیرنظامیان) برای وادار کردن طرف روبرو به دست کشیدن از ادامهی عملیات انجام میشود؛ در این میان هرچه این زهرچشم گیری بیرحمانهتر، اثر آن مهیبتر. منتهای مراتب در مورد اخیر به نظر میرسد نکته محاسبهنشده آنجا بوده است که علاوه بر مخالفان سوری، جهانیان نیز صحنهی مرگ دلخراش غیرنظامیان را مشاهده میکنند.
مخالفان مسلح نیز کماکان همچون گروهی تروریستی چون داعش نیستند که حساسیت افکار عمومی جهان نسبت به مرگ غیرنظامیان در مناطق تحت کنترل آنان کمتر باشد(باید اینجا یادآوری کرد که ارتش سوریه حملهای مشابه با گاز مشکوک به سارین را چهارماه پیش در همین ناحیه در جبههای دیگر در شرق حماة در برابر حمله ناگهانی داعش ترتیب داد که دهها غیرنظامی شامل کودکان را کشت https://goo.gl/5TzIzY و شاید عدم واکنشهای جهانی به آن حمله سبب افزایش اعتماد به نفس رژیم اسد برای تکرار آن در سویی دیگر شده باشد)
خاطرهی زیر از سرتیپ غلامحسین دربندی از فرماندهان ارتش ایران در طول جنگ ایران و عراق استراتژی زدن غیرنظامیان در پشت جبهه فعال را دقیقتر توضیح میدهد:
«بعد که دشمن در سال ۶۴ حملات هواییاش را شدت داد و تهدید کرد همه جا را میزدند، حتی نماز جمعهها را؛ آنها موشک ۱۲ متری در شهرها میانداختند. ۱۲ متر! چه زلزلهای میشد… دشمن با دو هدف این کار را میکرد اول در پشت جبهه خانوادههای رزمندهها به رعب و وحشت اندازد و دوم در دل رزمندهها را با این کار خالی کند که نتوانند در جبهه بمانند. من در چزابه بودم که خبر رسید شاهین شهر بمباران شده است؛ آن موقع در شاهینشهر زندگی میکردیم و خدا یک بچه به ما داده بود. از قضا خانه ما هم خراب شده بود. به ما پیغام داده بودند به شاهینشهر بیا که زن و بچهات آواره شدند. زدن عقبه و ایجاد رعب و وحشت باعث میشد رزمندهها نتوانند در جبهه کارشان را درست انجام دهد» ( http://goo.gl/aJCPDv )
از سوی دیگر این روش برای تعقیبکنندگان حضور نظامی ایران در سوریه، روشی آشناست. زمانی که نیروهای وابسته به ایران در اکتبر ۲۰۱۵ عملیات خود را در جنوب حلب آغاز نمودند، جنگندههای پشتیبان تمامی شهرکهای پشت جبهه روبرو نظیر حیان، حریتان، کفرحمره و عندان را با بمبهای ممنوعهی آتشزا و خوشهای زیر حمله گرفتند با آنکه این نواحی از لحاظ نظامی ارتباطی با خط مقدم درگیری نداشتند. رخدادی که باعث شد همزمان با شروع عملیات ایران، آمار ماهانهی مرگ غیرنظامیان در حلب و حومهی ۵ برابر شود ( https://goo.gl/qXyrR0 )
بدین ترتیب به عبارت دیگر مستقل از گمانهزنیهایی که در روزهای اخیر پیرامون اهداف سیاسی و بینالمللی حکومت اسد از استعمال گاز مطرح شده است( و در جای خود ممکن است صحیح باشند)، این رخداد در بُعد نظامی و در چارچوب استراتژی جنگی حکومت بعث منطقی و قابل فهم است؛ صرفنظر از آنکه این منطق در منتهای شقاوت انسانی درنظرآید.
* کشتههای ایران در سوریه طی سه هفته اخیر: سرتیپ دوم آزاد خوشنود کوهنجانی، مراد عباسیفر، مهدی شکوری، یدالله ترمیمی، قدرتاللهعبودی، ابوذر فرحبخش، سعید خواجه صالحانی، حسین معز غلامی
* کشتههای افغانهای تیپ فاطمیون سپاه پاسداران: محمد رضایی، آصف جمالی (کاشان)، حسین رحمانی(رفسنجان)، شاهولی رضایی (نظرآباد)، جواد حسنی(صفادشت)، لعل محمد امينی، محمدحسین حیدری، روحالله حسینی(کرمان)، علیرضا یعقوبی(شیراز)، محمدرضا مسافر(اسلامشهر)،سید اسحاق ساداتی، محمد عیسی عارفی(نجفآباد)