درگیری میان مخالفان مسلح اسد و نیروهای وابسته به ایران در انتهای ماه مارس و آوریل ۲۰۱۷ طی عملیات در شمال استان حما در حومهی جنوبی خانشیخون تلفاتی از نظامیان در دو سوی درگیری برجا گذاشت. پیش از این به کشتهشدن دستکم ۵۳ ایرانی و افغان از جمله سرتیپ دوم آزاد خشنود کوهنجانی از لشکر عملیاتی ۱۹فجر سپاه فارس طی این نبردها اشاره شده بود( https://goo.gl/HcBN6Y )، با این حال آنچه از تلفات دیگر این عملیات در صفحه گزارش جنگ آمد عمدتا معطوف به قربانیان غیرنظامی این عملیات بود (برای نمونه: https://goo.gl/8oWf5g و https://goo.gl/rDYCS4 )
حرکت نیروهای وابسته به ایران روی زمین در عملیات مختلف در سوریه در همکاری با شبهنظامیان وابسته به ارتش سوریه به دلیل استراتژی جنگی درپیش گرفته شده و نوع آتش پشتیبانی توپخانه و بمباران هوائی که از بمبهای خوشهای، بشکهای، آتش زا و بمبهای شیمیایی بهره میگیرد، همواره با آمار بالای مرگ غیرنظامیان در محیطهای شهری همراه بوده است. در جنگی با این حجم تلفات از غیرنظامیان که آن را در شمار جنگهای با صبغه نسلکشی همچون جنگ بوسنی وارد کرده است، کمتر جائی برای پرداختن به مبحث کشتهشدگان شبهنظامی و نظامی میماند. با این حال برای شناخت نقش ایران در سوریه، وارد شدن به جزئیات تلفات در جبهه نظامی مقابل برای دادن نمایی از وضعیت جاری اجتنابناپذیر است.
بدین منظور باید دانست این واقعیت که ایران در سالهای اخیر نه جبههی جنگ با داعش (متشکل از اکثریت جنگجوی خارجی)، که جبههی جنگ با مخالفان مسلح (متشکل از اکثریت جنگجوی سوری) را انتخاب کرده است؛ ملیت غالب کشتهشدگان شبهنظامی مخالف اسد را مشخص ساخته است. عطف به آمار تلفات باید گفت آنچه مقامات رسمی و غیررسمی جمهوری اسلامی ایران در مبحث کشتهشدگان نظامی جبهه مقابل تحت عنوان «تکفیری کشی» یاد میکنند، در واقع «سوریکشی» بوده است در معنای حقیقی آن که در چارچوب استراتژی بلندمدت و با ثباتقدم ایران از روز اول تعریف شده است: تمرکز نخستین بر حذف مخالفان سوری و درهم کوبیدن آنان تا موعد نهایی نجات اسد از ورطهی جنگ داخلی.
این ایدهی بنیادین مقامات نظامی ایران به شمار میرود که معضل اصلی اسد، مخالفان سوری هستند و اگر در سه گانهی مخالفان اسد-داعش-اسد گزینهی نخست به صورت فیزیکی حذف شود، اسد برای قانع کردن دنیا برای انتخاب میان او و داعش راه سختی پیشرو نخواهد داشت. اینکه هزینه و تبعات این سیاست چه بوده است و چه میزان از جمعیت سوریه در نتیجهی آن زیر آوار خانههایشان زنده به گور شدند، به ضرب گلوله و زیر آتش بمب از پا درآمدند، از استنشاق گاز عامل اعصاب و کلر خفه شدند، با ریههای پر از آب به قعر دریا رفتند، از گرسنگی و محاصره تلف شدند، در زندانها زیر شکنجه جان دادند، در کوچههای شهرهای خاورمیانه و اروپا به گدایی افتادند و بر اثر فشار روانی مرگ بستگان و آوارگی دست به خودکشی زدند؛ مسئله دیگری است که برای اولین بار در تاریخ معاصر، نام ایران را به پرونده نسلکشی و جنایت جنگی در مقیاسی صنعتی در کشوری دیگر باز کرده است.
در زمانهای که جامعه جهانی (دستکم در مقام حرف) اولویت خود را تبدیل جنگ داخلی سوریه به جنگی سوری-سوری و خالی کردن صحنه جنگ از شبهنظامیان خارجی دانسته است، ایران با آوردن شبهنظامیان خارجی برای از میان برداشتن سوریها در جهت معکوس حرکت کرده است. عراقیهای مقیم کربلا، افغانهای هزاره مقیم مشهد یا پاکستانیهای قوم پاراچنار ساکن قم از صدها کیلومتر آنطرفتر منتقل میشوند تا مخالفان مسلح اسدی را بکشند که اغلب آنان را کودکسربازها، جوانان محلی و افراد بومی سوری تشکیل میدهند.
جوانان خانواده از دست داده در اثر بمبارانها، کودکان زیر سن قانونی در نبود مدارس و تعطیلی سیستم آموزشی و تفریحی و مردان بلاتکلیف حاضر در کمپهای آوارگان به همراه وجود دلیلی قانعکننده برای شماری از سوریها(«دفاع از خاک خود در برابر هجوم شماری بیگانه که هزاران مرد و زن و کودک آنان را قتلعام کردهاند و میلیونتن از آنها را از خانه و کاشانه خود بیرون راندهاند») در کنار ورود پول و اسلحه از کشورهای حامی مخالفان(عمدتا کشورهای عرب حوزه خلیج فارس) چرخهی ادامهی جنگ و نظامیشدن شهروندان را زنده نگاه داشته است. جهادیهای خارجی که در عملیات مشترک میجنگند (هم به دلیل محدود بودن اعضا و هم به دلیل بهرهگیری از سالها تجربهی جنگ در کشورهایی نظیر افغانستان یا عراق) به گواه آمار کمترین تلفات را متحمل میشوند. گروههای مخالفان مسلح و ارتش آزاد نیز با جذب و به کارگیری کودکسربازها در جبهههای جنگ به صورت پیوسته مرتکب جنایت جنگی میشوند.
تصاویر زیر کشتهشدگان سه گروه مسلح مخالف اسد( زیرگروههای ارتش آزاد شامل جیشالعزه، جیشالنخبه و جیشالنصر) طی درگیریها با نیروهای وابسته به ایران در شمال استان حما در ماههای مارس و آوریل ۲۰۱۷ را نشان میدهد. محل تولد آنان (مربعهای قرمز) نشان میدهد که اغلب آنان از جنگجویان محلی زادهی روستاها و شهرکهای دو استان حما و ادلب بودهاند.