مقدمه:
«دیروز خانمی آمد به ما گزارش یک جسد در محله جنوبی را داد که دیده بود گربهها در حال خوردنش هستند. ما اصلا نمیدانیم این جسد مال چه کسی هست. به خدا قسم گریه کردم. تازه من کسی هستم که به صحنههای وحشتناک عادت دارم» ( https://goo.gl/Qh8nDl )
هفت ماه پس از این جملات رئیس ادارهی پزشکی قانونی حلب شرقی در توصیف وخیم شدن وضعیت انسانی در روزهای آخر حملهی ائتلاف ایران-اسد-روسیه برای تصرف نهایی شهر، خبرنگار خبرگزاری فرانسه گزارشی از تنها مرکز نگهداری بیماران اعصاب و روان در منطقه تحت کنترل مخالفان در شمال حلب تهیه کرده است که ترجمه متن کامل آن در زیر میآید.
«در کلینیکی ویژهی آسیبدیدگان روان در شمال سوریه، بیماران مرد با سرهای تراشیده پابرهنه در حیاط چمباتمه زدهاند؛ بعضی در لباس فرم و بعضی دیگر با تیشرت و پیژامههای راحتی. یک نفر سر اطرافیانش داد میزند، در حالی که دیگری به او میخندد. سومی سرخوشانه آواز میخواند و لثههای عریانش را در پشت دندانهای نداشتهاش به نمایش میگذارد. در طبقه دوم خانه بیماران زن با لباسهای مرتب و روسریهای گلدار نشستهاند. بعضی به بازدیدکنندگان لبخند میزدند درحالی که بقیه بیاحساس روی تختهایشان دراز کشیدهاند. یک زن به تختش بسته شده است.
وحشت جنگ ششسالهی سوریه جمعیت کشور دچار زخمهای ویرانگر روانی کرده است، اما کارمندان این تنها مرکز سلامت روان در منطقه تحت کنترل مخالفان در شمال سوریه هرآنچه در توانشان هست انجام میدهند تا آنان را معالجه کنند.
در میان بیماران کلینیک در شهرک اعزاز در شمال استان حلب، دختری ۱۷ ساله وجود دارد که روحش عمیقا از جنگ زخم برداشته است. دورر الصبح، یکی از دو دکتر مجموعه به ما میگوید:«او یک دختربچهی کشتهشده را دیده که حیوانات داشتند جسد او را میخوردند. در نتیجه چنان حالت شوک به او دست داده است که توانایی حرف زدن را از دست داده. نه میتواند بخوابد، نه چیزی بخورد، از همهکس فرار میکند.»
مرد بیماری که از یکی از محلههای استان رقه بوده است وقتی سر خانهی بمبارانشدهاش میرسد و همسر و شش بچهاش را کشته میبیند به این وضع مبتلا شده است. دکتر الصبح میگوید:«مشکل خواب دارد. دائم گذشته را به یاد میآورد و کابوس میبیند.»
برخی موارد مربوط به قبل از جنگ سوریه هستند، اما بقیه به خصوص مورد «اختلال استرس پس از ضایعه روانی» مستقیما به دلیل جنگ رخ دادهاند. دکتر الصبح میگوید:«البته، ما رشد در تعداد بیماران داشتیم بخصوص در موارد افسردگی، استرس پس از ضایعه روانی و اختلالات سازگاری.»
محمد منظر پذیرش بیمارانی را به یاد میآورد که در تظاهرات مسالمتآمیز سال ۲۰۱۱ که جرقه ناآرامی در سوریه را زد بازداشت شده بودند. منظر ۳۵ ساله میگوید:«شکنجه شده بودند و زده بودنشان. بخصوص توی سرشان. از آنجا مشکلات روانی برایشان پدیدار شده بود.»
مابقی به موارد اختلال اضطراب دچار شدهاند که حاصل بمباران بیرحمانه و خشونتی است که بیش از ۳۳۰ هزار تن را کشته است. منظر میگوید:«آدمهایی اینجا هستند که نمیتوانند صدای پرواز هواپیماها را تحمل کنند.»
مجموعه حدود ۱۴۰ بیمار را در خود جای داده که بر این عدد شمار بیمارانی را که از بیرون برای مراقبت آورده میشوند باید اضافه کرد. مرکز اولین بار در محله مساکن هنانو در حومه شمال شرق شهر حلب تاسیس شد اما پس از آنکه درگیریها با ورود شورشیان به شهر در سال ۲۰۱۲ شدت گرفت مجبور به تغییر مکان شد.
رئیس مجموعه محیالدین عثمان میگوید:«درمانگاه در مساکن هنانو هدف قرار گرفت که منجر به زخمی شدن یکی از پرستاران و قطع دست او شد.»
بسیاری از کادر درمانی بیمارستان گریختند و بیماران را تنها گذاشتند، بعضی از بیماران سرگردان در خیابانها رها شدند. ساکنان محلی که متوجه وضعیت شده بودند با یک نهاد غیردولتی درمانی ترکیه که با شماری از دکترهای محلی سوری کار میکرد تماس گرفتند تا بیماران را منتقل کنند. در ۲۰۱۳ برای اولین بار مجموعه را به غرب استان حلب انتقال دادند و سپس به شهرک اعزاز با کمک گروه خیریهی «پزشکان سراسر قارهها». در حالی که اعزاز به صورت متناوب هدف حملات هوائی رژیم قرار گرفته است، بخصوص در سالهای اولیهای که بیماران به این منطقه انتقال پیدا کرده بودند، بیمارستان جدید هدف قرار نگرفته است. امری که به کادر درمانی اجازه داده است روی کارشان تمرکز کنند و به ساکنان و بیماران سرپایی درمان ارائه کرده، برای تشخیص اقدام کنند و معالجهی نفر به نفر داشته باشند. بعضی مواقع آنها تلاش میکنند تا به کسانی که نیاز دارند کمک کنند؛ مثل مردی که به صورت مرتب برای درمان افسردگی به دکتر الصبح مراجعه میکرده است. دکتر میگوید:«از او یک بار پرسیدم درباره خودکشی هم فکر میکند؟ به من گفت دربارهاش فکر نکرده. ۱۵ روز بعد به خودش شلیک کرد.»
درمانگاه همچنین با مشکل کمبود دارو مواجه است. گهگاه کمکهایی از سازمان بهداشت جهانی دریافت میکند اما اغلب به خریدهای جایگزین از بازار محلی در سوریه یا در کشور همسایه ترکیه متکی است. کارمندان مرکز میگویند معضلات خارج از حد تحمل شدهاند. دکتر الصبح میگوید:«ما از نظر روانی از پا درآمدیم. بعضی وقتها مریضها ما را میزنند یا فحشمان میدهند… بعضی وقتها مرخصی میگیریم تا خودمان را برای چند روز از جوَ بیمارستان دور کنیم.»
در زیرزمین مجموعه یک آشپزخانه و یک کافهتریا قرار دارد جایی که ساکنان برای غذا صف میبندند. با سینیهایی در دست یا نشسته بر زمین وعده غذایی تاسکبابشان را در درون ظرفهای فلزی با نان میخورند. مجموعه به صورت پراکنده وسائل زندگی دارد با ردیفی طولانی از رختخوابها برای مریضها و بندهای رختی که رویشان روتختی پهن شده است. در اتاقی تلویزیونی روی دیوار نصب شده و بیماران با هم آن را تماشا میکنند.
پرسنل همچنین تلاش میکنند با فعالیت درون جامعه، مردم پیرامون را متوجه معضلات سلامت روان کنند. منظر میگوید:«کوشش میکنیم آگاهی اطرافیانمان را از طریق آگهیها و شبکه اجتماعی بالا ببریم و توضیح دهیم با مردمی که دارای بیماری روان هستند باید مثل هر آدم بیمار دیگری برخورد کرد. »
دکتر الصبح میگوید نیاز رو به افزایش به مراقبت روانی سبب شده است تا تغییر نامحسوسی در احساسات جامعه محلی رخ دهد.
او میگوید:«حضور یک مرکز درمانی در ناحیه مثبت بوده است. ساکنان منطقه آن را قبول کردهاند و حضور مکان را دیگر نشانهی ضعف نمیدانند.»
منبع: خبرگزاری فرانسه، ۲۴ ژوئیه ۲۰۱۷ http://u.afp.com/4B5V